یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : مسعود

یک صندلی،دو،سه خط حرف و یک طناب

امشب تمام می شوم و می روم به خواب

خوابی که وسوسه اش مال سال ها -


پیش است و من نفسم بود توی آب


انگار غرق می شدم این سال ها و باز


یک ترس گنگ نقشه ی من را کمی خراب-

می کرد و من ولی از این که عاقبت


آسوده می شوم ! همه تردیدها حباب


می شد درون ذهنم و حالا ته خطم !!!

امشب به خاطر من ماه شو ! بتاب ...

تا مرگ را نه که تاریک ؛ بلکه رو-


شن تجربه کنم نه سرآغاز التهاب ...

خطی کشید رفتن تو روی ترس هام !

اصلاً چه خوب شد... نمی میرم از عذاب-

وجدان این که تو باشی که پشت سر

فردا به جا بماند و یک عمر اضطراب

آنجا...میان خاک ؛ مرا دق دهد که من

باعث شدم که زندگی تو شود خراب !!!

از بس که حرف های نگفته درونم است ؛

هر سطر زندگی ام حجم یک کتاب

دارد ؛ولی پس این شب نمانده جز

یک صندلی، جسدی سرد و یک طناب



یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, :: 20:15 ::  نويسنده : مسعود

 

من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم
با یادگاری از تبر، از سمت جنگ آمدی گفتم
چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم
مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست
حالا قضاوت کن خودت، من بی‌گناهم! نیستم
با یک تلنگر می‌شود، از هم فروپاشی مرا
نگذار سر بر شانه‌ام، آن‌قدر محکم نیستم
خواندی غزل‌های مرا، گفتی که خیلی عاشقم
اما نمی‌دانم خودم، هم عاشقم هم نیستم


یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, :: 20:15 ::  نويسنده : مسعود



گاه باران همه دغدغه اش باغچه

 نیست.گاه ازغصه تنهاشدنش میبارد.

 



یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, :: 20:14 ::  نويسنده : مسعود

 

 

سحرگاهان
سفری خواهم رفت 
                       باتو
سفری به شهری زیبا
                     تا بی کرانه ها
سفری کوتاه
که مرا فاصله دهد از دنیایِ مجازی
وشبانه ، خواهم برگشت 
هنگامی که
               ستاره ها خوابیدند
در یک سکوت ِزیبا
در نیمهِ شب
خواهم بر گشت وباز در یک سحر
دوباره شعرهایم بیدار می شوند از خواب

                                              با آمدنم  

 



یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, :: 20:11 ::  نويسنده : مسعود



یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : مسعود
دوستى هميشه يك مسئوليت شيرين است ..... 
فرصت نيست .........

 



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 17:18 ::  نويسنده : مسعود

حکایت من حکایت کسی است که...

پرازفریاد بود اما سکوت کرد

تا همه ی صداها را بشنود

حکایت من

حکایت دلی است که پر از امید و وفاست

و اما حکایت تو...

حکایت تو حکایتیست غریب...

امدی...

دل بردی...

عادت دادی...

عاشق کردی...

و رفتی....

به همین راحتی

 



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 17:12 ::  نويسنده : مسعود

پاسخهای جالب این دانش آموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها

و جوابها را بخوانید.

*درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در اخرین جنگش!

*اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

در پایین صفحه!

*چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون انکه

ترک بردارد؟

زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد!

*علت اصلی طلاق چیست؟

ازدواج!

*علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟

امتحانات!

*چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟

نهار و شام!

*چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟

نیمه دیگر ان سیب!

*اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟

خیس خواهد شد!

*یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟

مشکلی نیست شبها می خوابد!

*چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟

شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد!

*اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه

پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خواهید داشت؟

دستهای خیلی بزرگ!

*اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را

درچند ساعت خواهند ساخت؟

هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده!!!‬

شما بودید بهش چند میدادید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 17:11 ::  نويسنده : مسعود

دِلتنگـم...

 

مِـثل مـادربُزرگِ بیـسوادے ڪه

 

هَـواے بَـچـه اش را ڪَرده

 

ولـی بَـلـد نیـسـت شُـمـاره اش را بِـگـیرد...

 



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 17:10 ::  نويسنده : مسعود

ــی معــرفت !

 

 

 

 دارمــ در دریــای اشــکـ هایــمـ

 

 

 

  غــرق مـی شومــ ...

 

 

 

بــر نمیگــردی ؟

 

 

 

 میــترسم خــاطــراتـت را فـ ـراموش کــنم ...!

 



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 17:9 ::  نويسنده : مسعود

هر روز…

 

 

 

  این عشق یکطرفه را طی میکنم…

 

 

 

 یکبار هم تو گامی بدین سو بردار…

 

 

 

 نترس…!

 

 

 

  جریمه اش با من!



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 17:2 ::  نويسنده : مسعود

شنیدیم٬ میگن:

وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،
یعنی واقعن دوسش داره...

اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،

یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ...

 



پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 16:54 ::  نويسنده : مسعود
✘.. خدایـــــا همــش گفتیــــــم :

راضـــیم بــــه رضـــــای تـــــو ایـــن یـــه بــــار تـــو رضــــایــت بــــده

بـــه رضـــــای مــــــا ✘..


پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : مسعود

آهای...

 

اهای توی که جای من رو گرفتی

 
یادت باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی پاستیل دوست داره.....


هی بهش نگو این کار رو بکن این کار رو نکن  عصبی میشه......


وقتی مریضه حالش رو بپرس دوست داره بدونه نگرانشی....


چیزی رو تکرار نکن بدش میاد. یه وقت نصیحتش نکنیا ناراحت میشه....


خسته که باشه یا وقتی از خواب پامیشه صداش دیوونت میکنه....
کارتون دوست داره ببینه نکنه مسخرش کنی مراقب باش 
کودک درونش زندس....



اون همه چیز من بود
حق نداری اذیتش کنی....!!!


جمعه 8 آذر 1392برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : مسعود

هر جا که می بینم نوشته است :

خواستن توانستن است

آتش می گیرم !!!

یعنی او نخواست که نشد ؟!



جمعه 8 آذر 1392برچسب:, :: 22:4 ::  نويسنده : مسعود

هرکســــــــ یا  " شبـــ"  میمیرد یا " روز "

 

امــــــــا منــــــــ ...

 

" شبــــــانهــــ روز "



جمعه 8 آذر 1392برچسب:, :: 21:51 ::  نويسنده : مسعود

 

تــلخي قصــه آنــجاست...

 

وقــتي دلم "سوخــت"

 

دلــش "خــنک" شد!

 



جمعه 8 آذر 1392برچسب:, :: 21:46 ::  نويسنده : مسعود

 

نقـاشــی اش خــــوب نبــود!


امـــا…


خــوب راهـش را کشیــــد و رفـــــت … !



جمعه 8 آذر 1392برچسب:, :: 21:43 ::  نويسنده : مسعود

اي کــاش دلـيـل شـب بيــداري هايـم 

بودنت بــود 

نــه نبودنـت

 



جمعه 8 آذر 1392برچسب:, :: 21:40 ::  نويسنده : مسعود

سریعترین نقاشی بود که دیده بودم

 

در یک چشم بهم زدن روزگارم را سیاه کرد

 



درباره وبلاگ

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است. از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده، در این سکوت حقیقت ما نهفته است، حقیقت تو و من! به وبلاگ من خوش امدید *********** حکایت من حکایت کسی است که... پرازفریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنود حکایت من حکایت دلی است که پر از امید و وفاست و اما حکایت تو... حکایت تو حکایتیست غریب... امدی... دل بردی... عادت دادی... عاشق کردی... و رفتی.... به همین راحتی
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

> تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سکوتم پر از ناگفته هاست . و آدرس masoud1616.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان